نویسندگان:
زهرا محمدزاده1 ، حسین شمس2 .1Science and Research branch, Islamic Azad University, Tehran Iran
2استادیار گروه آموزش علوم تربیتی، دانشگاه فرهنگیان، ۵۶۴۴۱، تهران، صندوق پستی ۸۸۸ ایران
چکیده فارسی: بدون تردیدیکی از کارهای عقل انسان درک مفهوم کلی است ، مفهوم کلی بر خلاف مفهوم جزئی از صدق و انطباق بر بیش از فرد واحد اباء و امتناع ندارد مساله این است که عقل انسان چگونه به این مفاهیم دست می یابد ؟ مساله ی نحوه ی پیدایش کلیات در انسان از مباحثی ا ست که سابقه دیرینه در تاریخ فلسفه داشته وتحت عنوان problem of universals مطرح بوده واز ابعاد گوناگون معناشناختی ،معرفت شناختی و هستی شناختی مورد توجهقرار گرفته و محور مباحث فلسفی را تشکیل می دهد این مساله ، در دوره ی یونان باستان فلاسفه بزرگی همچون افلاطون و ارسطو و در قرون وسطی ۱ اندیشمندانی مانند آکوئیناس و ویلیام ا۴کامی و در دوره ی رنسانس افرادی چون کانت و هیوم و نیز فیلسوفان معاصر را به خود مشغول کرده است وهریک به نوعی در این باره ا ضهار نظر نموده اند با ترجمه ی آثار ار سطو و افلاطون و پیروان آنان ، این م ساله در میان متفکران م سلمان نیز مطرح شد ، علی رغم اینکه برخی از ایشان نظریه ی افلاطون را پذیرفتند ، اما بیشتر آنان به دیدگاه ارسطو متمایل شدند و با حفظ جوهره دیدگاه وی به تکمیل و ترمیم آن پرداحتند و حاصل آن ارائه نظریه تجرید و انتزاع در باب کلیات از سوی شیخ الرئیس بوعلی سینا و خواجه نصیر طوسی شد آن نظریه می گوید که کلی از طریق تجر ید امری مادی جزئی بوجود می آ ید و ذهن می توا ند همین کلی را از طریق تعمیم بر افراد خارجی تطبیق د هد د ید گاه مذکور مقبول صدرالمتالهین شیرازی واقع ن شد لذا وی در باب کلی نظریه ی جدیدی ابراز کرد که به نظریه تعالی م شهور گ شته ا ست و بر ا ساس آن امر جزئی از طریقتجرید و تنزﱡل کلی نمی شود بلکه با تعالی کلی می شود پس از وی سایر حکمای صدرائی نیز به تبیین و دفاع از آن نظریه پرداخته اند