نویسندگان:
رضا خسروبیگی1 ، رضا محمدنژاد2 ، زکیه رستمی پور3 .1دانشیار جغرافیا و برنامه ریزی روستایی، دانشکده جغرافیا و برنامه ریزی محیطی، دانشگاه حکیم سبزواری .
2کارشناس ارشد روانشناسی تربیتی
3کارشناسی ارشد روانشناسی تربیتی
چکیده فارسی: هدف از انجام پژوهش حاضر، نقش واسطه ای باورهای غیر منطقی در ارتباط بین ادراک خویشتن و نظام باورهای معلمان مقطع متوسطه شهرستان کرمان بود پژوهش حاضر از نوع توصیفی همبستگی بود جامعه آماری این پژوهش ، کلیه معلمان مقطع متوسطه اول و دوم شهرستان کرمان که در سال تحصیلی ۱۴۰۱ ۱۴۰۰ مشغول به تدریس بودند که از بین آنها تعداد ۱۳۸ نفر به صورت نمونه گیری تصادفی با استفاده از معیار ورود و خروج انتخاب شدند به منظور گردآوری داده ها از پرسشنامه های نظام باورها SBI ۱۵ R ، پرسشنامه باورهای غیر منطقی جونز و مقیاس سنجش ادراک خویشتن شوستروم استفاده شده است واز تحلیل رگرسیون جهت بررسی فرضیه های پژوهش استفاده شده است برای تجزیه و تحلیل داده ها از آمار توصیفی میانگین ، انحراف معیار، فراوانی و استنباطی ضریب همبستگی پیرسون ، تحلیل رگرسیون چندگانه و تحلیل مسیر به روش بارون و کنی استفاده شد نتایج آزمون ضریب همبستگی پیرسون نشان داد بین مولفه های بین مولفه هایاطلاعات و اعمال مدهبی و حمایت اجتماعی با باورهای غیرمنطقی معلمان مقطع متوسطه رابطه معنی داری مشاهده نمی شود با مقایسه ضرایب استاندارد مولفه های ادراک خویشتن از مرحله اول با مرحله سوم معلوم می شود که ضریب استاندارد مولفه حرمت نفس از مرحله اول به مرحله مقدار ناچیزی افزایش داشته است بنابراین نظام باورها نقش واسطه ای در پیش بینی باورهای غیرمنطقی بر اساس ادراک خویشتن ایفا نمی کند، با توجه به اینکه ، تفکر غیرمنطقی یک بعد از تفکر قالبی است که منجر به باور غیرمنطقی میگردد که منشا نظریه باورهایغیرمنطقی به الیس منسوب است و از آنجا که باورها، نوع نگاه و درک ما را به هستی مشخص می کند؛ موثرترین محرک در ترغیب و هدایت ما به انجام یک رفتار خاص و یا کاربرد گونه ای خاص از زبان هستند واضح است که باورها بر ارتباط ما با دیگرن اثر می گذارند و این واقعیتی است که در روابط کاری و اجتماعی نمود بیشتری پیدا می کند