نویسندگان:
روح الله شهریاری1 ، حسن درخشنده2 .1نویسنده مسئول: دانش آموخته کارشناسی ارشد مؤسسه آموزش عالی اخلاق و تربیت
چکیده فارسی: سه دیدگاه عمده به صورت رایج در باب هوش احساسی وجود دارند که مورد پذیرش جامعه علمی قرارگرفته اند این دیدگاهها عبارت اند از دیدگاه مایر و سالوی ۱۹۹۷ که در دسته الگوهای توانایی قرار میگیرد، دیدگاههوش احساسی اجتماعی بار آن و دیدگاه کفایت های احساسی متمرکز بر محیط کار گلمن ۲۰۰۱،۱۹۹۸ که دو دیدگاه اخیر در دسته مدل های مختلط هوش احساسی جای می گیرند فتاحی و همکاران، ۱۳۹۰ هوش احساسی از دیدگاه مایر و سالووی به این صورت تعریف می شود: توانایی نظارت برهیجان های خود فرد و دیگران برای تمایز قائل شدن میان آنها و به منظور استفاده از این اطلاعات برای راهنمایی فکر و عمل فرد سالووی و مایر، ۱۹۹۰ در این الگو برای هوش احساسی چهار مولفه وجود دارد: ادراک هیجانات جاری ۱، توانایی تسهیل تفکر توسط هیجانات توانایی درون سازی تجربه های احساسی در شناخت ، فهم معناهای احساسی ۲ و مدیریت یا تنظیم احساسی بار ان نشان داد که افراد دارای سن و جنس متفاوت بهره احساسی یا نیمرخ های احساسی متفاوتی دارند هوش احساسی حداقل تا میانسالی افزایش نشان می دهد افراد در دهه چهل و پنجاه بهره احساسی بالاتری نسبت به جوانترها و مسنترها دارند زنان و مردان به طور کلی بهره احساسی مشابهی دارند، اما مردان در حوزه درون فردی، انعطاف پذیری و مدیریت استرس نمرات بالاتری دارند، درحالی که زنان در حوزه بین فردی نمرات بالاتری نشان می دهند