نویسندگان:
حسین کارشکی1 ، مرجان امام جمعه2 ، عسل گل بابازاد3 ، آرش سلیمی4 ، بهنام قابل دمیرچی*5 .1عضو هیئت علمی دانشگاه فردوسی مشهد
2کارشناسی ارشد روانشناسی بالینی، دانشگاه علوم پزشکی تهران، تهران، ایران
3کارشناسی ارشد روانشناسی بالینی کودک و نوجوان، دانشگاه تبریز، تبریز، ایران
4کارشناسی ارشد روانشناسی بالینی کودک و نوجوان، دانشگاه تبریز، تبریز، ایران
5کارشناسی ارشد روانشناسی بالینی، دانشگاه علوم توانبخشی و سلامت اجتماعی، تهران، ایران
چکیده فارسی: مقدمه: اختلال وسواس جبری یک بیماری عصب روان شناختی مزمن و مقاوم به درمان است که اغلب در دوران کودکی ایجادشده و در بلندمدت منجر به مشکلات قابل ملاحظه در زندگی فرد می شود هدف این پژوهش، مقایسه کارایی درمان شناختی – رفتاری با تحریک الکتریکی فراجمجمه ای بر باورهای وسواسی و افسردگی در افراد مبتلا به اختلال وسواس جبری شهر تهران بود روش تحقیق: از جامعه آماری مذکور بر اساس نمونه گیری غیر تصادفی و در دسترس ۳۰ نفر انتخاب و به صورت تصادفی به دو گروه آزمایش و یک گروه کنترل تقسیم شدند هر گروه ۱۰ نفر بودند طرح پژوهش نیمه تجربی از نوع پیش آزمون پس آزمون با گروه کنترل بود شرکت کنندگان در پژوهش به پرسشنامه باورهای وسواسی ۲۰۱۱ و افسردگی بک ۱۹۷۲ پاسخ دادند برای تحلیل داده ها از تحلیل کوواریانس یک متغیری آنکوا و تحلیل کوواریانس چند متغیری مانکوا استفاده شد نتایج: یافته ها نشان داد که هر دو درمان تحریک الکتریکی فراجمجمه ای و درمان شناختی رفتاری، به صورت جداگانه باعث کاهش باورهای وسواسی و افسردگی در افراد مبتلا به اختلال وسواس جبری شده اند نتیجه گیری: از بین دو درمان تحریک الکتریکی فراجمجمه ای و درمان شناختی رفتاری، درمان شناختی رفتاری در کاهش باورهای وسواسی موثرتر از تحریک الکتریکی فراجمجمه ای بوده است ولی در کاهش افسردگی درمان تحریک الکتریکی فراجمجمه ای موثرتر بوده است