نویسندگان:
فاطمه یردانی1 ، داود طهماسب زاده2 ، سهراب محمدی پویا3 ، سیامند قادری4 ، داوود اژدری5 .1دانشجوی کارشناسی ارشد فلسفه تعلیم و تربیت، دانشگاه الزهرا (س)
2استادیار گروه علوم تربیتی و روانشناسی دانشگاه تبریز، تبریز، ایران
3دانشجوی دکتری مطالعات برنامه درسی دانشگاه تبریز، تبریز، ایران
4دانشجوی دکتری مطالعات برنامه درسی دانشگاه تبریز، تبریز، ایران
5دانشجوی دکتری مطالعات برنامه درسی دانشگاه تبریز، تبریز، ایران
چکیده فارسی: معلمان متناسب با فلسفه آموزشی مورد اعتقاد خود و عمل براساس آن، میتوانند تاثیرات شگرفی نه تنها بر کلاس درس، بلکه بر گستره نظام آموزشی و تربیت نسل آینده داشته باشند از این رو شناسایی فلسفه آموزشی آنان میتواند به مثابه نقطه عطفی در کنترل فرایند و پیامدهای نظام آموزشی به شمار رود بنابراین پژوهش حاضر، با هدف بررسی و شناسایی فلسفه آموزشی معلمان متوسطه دوم شهرستان مرند صورت گرفته است روش پژوهش حاضر از نوع توصیفی– پیمایشی میباشد جامعه آماری پژوهش شامل کلیه معلمان زن و مرد دوره دوم متوسطه شهرستان مرند است نمونه آماری پژوهش به کمک روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای و با استفاده از فرمول کوکران به تعداد 114 نفر از جامعه مورد پژوهش انتخاب شد ابزار پژوهش برای گردآوری داده ها، پرسشنامه فلسفه آموزشی سادکر 2014 بود جهت تجزیه و تحلیل داده ها از نرم افزار آماری SPSS 25 و آزمونهای تی مستقل، آزمون فریدمن، آزمون آنوای یکراه ه مستقل، آزمون لون، آزمون تعقیبی LSD استفاده شد یافته های پژوهش نشان داد که معلمان دوره متوسطه دوم، فلسفه آموزشی بازسازیگرایی را بالاتر از سایر فلسفه های آموزشی مورد پژوهش ارزشگذاری نمودند همچنین یافته ها نشان داد که بر اساس جنسیت میانگین فلسفه آموزشی پیشرفتگرایی و فلسفه آموزشی بازسازیگرایی در معلمان زن نسبت به معلمان مرد بالاتر بوده و در فلسفه آموزشی وجودگرایی معلمان لیسانس با معلمان فوق لیسانس تفاوت معنادار دارند اما در فلسفه های آموزشی معلمان بر اساس محل خدمت و سنوات خدمت آنان تفاوت مشاهده نگردید