نویسندگان:
نرگس نظری1 ، نسیم ناصری2 ، فاطمه تاج آبادی3 .2دانشجوی کارشناسی ارشد فقه و حقوق جزا دانشگاه دامغان
3دانشجوی کارشناسی ارشد فقه و حقوق جزا دانشگاه دامغان
چکیده فارسی: دوران کودکی به عنوان دوران پایه گذاری شخصیت انسان در نظر گرفته می شود سلامت روحی روانی و جسمی انسان، تاثیر مستقیم از چگونگی گذراندن دوران کودکی می پذیرد ناتوانی جسمانی و عقلانی کودک ایجاب می نماید که قانونگذار نسبت به این گروه از افراد جامعه حمایت های خاصی را مبذول نماید حفظ قداست و ارزش دوران کودکی بر عهده آحاد سردمداران حکومت می باشد و قانونگذار نیز در این زمینه نقش بسزا و بسیار مهمی را به خود اختصاص داده است از جمله مسایل مبتلا به در دنیای امروز، بزهکاری اطفال و نوجوانان می باشد به منظور پیشگیری از بزهکاری این دسته از افراد، نقش قوانین مطلوب و مناسب علی الخصوص قوانین و مقررات مرتبط با دادرسی اطفال انکارناپذیر می باشد بعد از پیروزی انقلاب اسلامی و تغییرات مختلفی که در نظام قضایی کشور ایجاد شد، مقررات دادرسی اطفال و نوجوانان نیز دستخوش دگرگونی و تحول گردید از جمله این تحولات می توان به نسخ ضمنی قانون تشکیل دادگاه اطفال بزهکار مصوب 1338 اشاره نمود با تصویب قانون آیین دادرسی دادگاه های عمومی و انقلاب مواد 219 الی 231 این قانون، به چگونگی دادرسی اطفال و نوجوانان پرداخته بود، هر چند که عملا نتوانست پاسخگوی انتظارات جامعه و رفع مشکلات و معضلات دستگاه قضایی در زمینه رسیدگی به جرایم اطفال و نوجوانان باشد با تصویب قانون آیین دادرسی کیفری مصوب 1392 قانونگذار توجه ویژه ای به دادرسی اطفال و نوجوانان نموده و پیشرفت های قابل توجهی داشته است، گرچه نواقصی هم وجود دارد ، اما در مجموع حرکت جدی به سمت اعمال اصول دادرسی مختص اطفال و نوجوانان آغاز کرده است هدف از پژوهش حاضر تطبیق مقررات آیین دادرسی کیفری مصوب 1392 در زمینه دادرسی اطفال و نوجوانان در مرحله تعقیب و تحقیقات مقدماتی ، با مقررات کنوانسیون حقوق کودک و معیارهای حداقلی ملل متحد در زمینه اجرای دادرسی صغار قواعد پکن می باشد