نویسندگان:
زینب خانجانی1 ، حسین صالحی2 ، فریده عسکری3 .2استاد دانشگاه آزاد اسلامی واحد آباده، ایران، آباده
3دانشجوی حقوق خصوصی دانشگاه آزاد اسلامی واحد آباده، ایران، آباده
چکیده فارسی: امروزه حاکمیت مبتنی بر قانون اساسی از صفات رژیم های لیبرال دموکرات می باشد به طوری که تلاش هایصورت گرفته در این عرصه چه به صورت نهادینه و چه به شکل اتفاقی در شکل گیری آن در جهان نقشداشته است حفاظت از حقوق و آزادی ها در مقابل اقتدار حاکم توسط مبانی حقوقی از آثار مهم قانون اساسیگرایی و جنبش های صورت گرفته در این عرصه می باشد این مطالعه به بررسی حقوق در قرون وسطی،کلیسا و فئودالیسم پرداخته و با رویکرد توصیفی انجام گرفته است بر اساس نتایج تحقیق در این رابطه باهدف محدودسازی اقتدار پاپ، به وسیله بسط حرکت شورایی توسط اندیشمندان این موضوع و از طرفی دیگربا پیش کشیدن مفاهیمی مثل رضا و تمثیل، وسایل ظهور دولت دموکراتیک را فراهم ساختند از طرف دیگرهم با بسط اندیشه نویسندگان دوره قبل از قرون وسطی مفاهیمی چون اقتدار تفکیک شده و یا قانون اساسیمختلط به پیشرفتهایی بزرگ دست یافته اند در اقتدار دنیوی خود محدودسازی وضعیتی عملی تر داشت پارلمان های ویژه وجودشان را مدیون سیستم فدرالی هست و عملی کردن مفاهیمی چون رضا و تمثیل ازموفقیتهای این دوران در زمینه محدودسازی اقتدار دنیوی بشمار می رود از طرفی دیگر آزادی ها و امتیازاتویژه ای که از روابط میان فئودالها و پادشاهان نشئت می گرفت در طول زمان در قوانین اساسی به صورتمکتوب درآمد در نهایت براساس قواعد معمول در قرون وسطی مثل قاعده پیروی صاحبان قدرت از حقوق و یا قاعده پیروی قواعد بشری از یک قانون مافوق در بسط قاعده دولت مبتنی بر حقوق قابل تقدیر است