نویسندگان:
ابوالفضل قاسم زاده1 ، زهرا مسعودی نیا2 ، مهدی کلانتری3 .2دکتری مدیریت و برنامه ریزی فرهنگی
3دکتری مدیریت و برنامه ریزی فرهنگی
چکیده فارسی: دنیای امروز، به اقتضاء ویژگی های خود، مملو از پیچیدگی ها و شرایط مخاطره آمیز غیرقابل پیش بینی است که نظامات مختلف جوامع، از جمله نظام اقتصادی کشورها را از خود متاثر ساخته است این امر برای کشور ایران، که برخوردار از شرایط جغرافیایی و سیاسی ویژه در منطقه، اما دارای نظام مستقل و سلطه ناپذیر است و همواره مورد طمع، دشمنی و فشارهای خارجی است، دوچندان می باشد لذا برخورداری کشور از یک نظام اقتصادی مقاوم و کارآمد در بلندمدت، برای حفظ استقلال سیاسی، فرهنگی و امنیتی، و تعادل جامعه و در نتیجه جلوگیری از اختلال در اهداف و کارکردهای اصلی نظام، از اهم ضروریات می باشد نظریه اقتصاد مقاومتی که در ابتدا توسط رهبری انقلاب اسلامی مطرح گردید، راهکاری عالمانه و مناسب برای این منظور است که، مبتنی بر شناخت حوزه های فشار و سپس کنترل و مهار آن، از طریق تکیه بر پتانسیل ها و ظرفیت های متنوع و متعدد داخلی می باشد در این راستا، اقتصاد خانواده و فرهنگ اقتصادی حاکم بر آن، نقش اساسی و موثری در پیاده سازی اقتصاد مقاومتی دارد، زیرا خانواده محل اصلی پرورش نیروی انسانی، کانون تولید و مصرف کننده اصلی جامعه است نکته قابل توجه این که در این بین، زنان خانواده، با برخورداری از نقش محوری در تربیت و نیز مدیریت اقتصادی خانواده، می توانند نقش تعیین کننده ای را در میزان تولید و مصرف، همچنین نهادینه سازی فرهنگ اقتصادی صحیح در خانوارها، بر عهده داشته باشند بر این اساس، این پژوهش با بررسی نقش زنان در رشد اقتصادی کشور مبتنی بر اقتصاد مقاومتی، به روش کتابخانه ای، دریافت که زنان می توانند با نقش آفرینی در؛ اصلاح الگوی مصرف، مدیریت اقتصادی خانواده، آموزش و فرهنگ سازی در بین خانواده و آشنایان، پرداختن به مشاغل خانگی، پرداختن به امور خانه و بچه داری و انجام مشاغل بیرون خانه؛ تاثیر به سزایی در رشد اقتصادی کشور داشته باشند که البته این امر مستلزم توانمندسازی و برخورداری زنان از سطح قابل قبولی از اطلاعات به روز مورد نیاز، داشتن باور شخصی و همچنین مهارت های اجتماعی برای انتقال این آموزه ها می باشد