نویسندگان:
محمدمهدی کریمی نیا1 ، مجتبی انصاری مقدم2 ، جلال ترنگ3 ، زهرا سیفی4 .1استادیار و عضو هیات علمی دانشگاه علوم و معارف قرآن کریم، طلبه و پژوهشگر حوزه علمیه قم
2دکتری علوم قرآن و حدیث دانشگاه میبد، مدرس دانشگاه و پژوهشگر
3مربی سازمانی دانشگاه افسری و تربیت پاسداری امام حسین ع ،
4سطح سه کارشناسی ارشد رشته فقه و اصول، فعال فرهنگی و مدرس حوزه علمیه
چکیده فارسی: تنقیح مناط در فقه به معنای پیراستند موضوعات احکام از اوصاف و قیود، به منظور رسیدن به قصد شارع، استنباط و استخراح احکام شرعی از دیر زمانی در میان فقهای امامیه مرسوم بوده است، نظر به این که اکثر موضوعات احکام همواره با قیود و اوصاف همراه بوده و در ضمن بیشتر از احکام به صورت پاسخ به سوالات یا بر اساس مناسبت و اتفاقات خاصی، در زمان و مکان خاصی که در برخی موارد، هیچ گونه دخالت و نقشی در اصل حکم ندارند، صادر شده است، این را می طلبد که فهم دقیق تشریع احکام در گرو آن است که موضوعات اصلی حکم که نقش اصلی در صدور حکم شرعی دارد از اوصاف و قیود پیراسته شوند، در این صورت است که مناط، دلیل حکم موضوعات و مصادیق بیشتری را فرا می گیرد، اکثر فقهای امامیه بر اساس قاعده تنقیح مناط قطعی، با بررسی دقیق حکم موضوعی را که در آن نص وجود دارد را به سایر موارد مشابه که نص در آن وجود ندارد ولی این مناط و ملاک وجود دارد تسری و تعمیم می دهند