نویسندگان:
حسین علیزاده1 ، عبداله علیزاده2 ، فاطمه علیزاده3 .1دانشجوی دکتری مدیریت دولتی، دانشگاه آزاد، ایران، رشت، دانشگاه آزاد اسلامی، دانشکده علوم انسانی، گروه مدیریت
2دانشجوی ارشد مدیریت بازرگانی، دانشگاه محقق اردبیلی، ایران، اردبیل، دانشکده علوم انسانی، گروه مدیریت
3دانشجوی دکتری مدیریت دولتی، دانشگاه آزاد، ایران، اردبیل، دانشگاه آزاد اسلامی، دانشکده علوم انسانی، گروه مدیریت
چکیده فارسی: درباره مدیریت عملکرد و روابط فرد و سازمان سازمان در چند سال اخیر در کشور متون بسیاری در اختیار مدیران و سیاست گذاران قرار گرفته است اما به درستی می توان ادعا کرد که هنوز جایگاه کلیدی و نقش راهبردی مدیریت عملکرد و روابط فرد و سازمان در افزایش بهره وری و کارایی سازمانی، ایجاد تعهد و دلبستگی شغلی و تعالی عملکرد کارکنان برای بسیاری از دست اندرکاران اجرایی در سازمان ها مشخص نشده است تلاش برای بهبود و استفاده موثر و کارآمد از منابع گوناگون همچون نیروی کار، سرمایه، مواد، انرژی و اطلاعات، هدف تمامی مدیران سازمان های اقتصادی و واحدهای تولیدی صنعتی و موسسات خدماتی است دموکراسی سازمانی غالبا با افزایش مشارکت و رضایتمندی کارمندان، سطوح بالاتر نوآوری ، افزایش تعهد ذینفعان و در نهایت افزایش عملکرد سازمانی را به همراه دارد با این حال، فرایندهای دموکراتیک همچنین می توانند زمان قابل توجه و سایر منابع سازمانی را جذب کنند و تصمیمات را از بین ببرند ، که ممکن است منجر به کاهش کارایی شود یکی از مهمترین اهداف در هر سازمان، ارتقای سطح بهره وری آن است و با توجه به اینکه انسان در ایجاد بهره وری نقشی محوری دارد، بهبود عملکرد و بهسازی نیروی انسانی، نیاز انکارناپذیر هرسازمان است و مدیریت عملکرد، ابزاری برای دستیابی به قابلیتهای کارکنان، رشد و شکوفایی برای رسیدن به اهداف سازمان، شفاف شدن نیازهای آموزشی و ارائه بازخورد لازم به آنهاست دموکراسی تنها محدود به نهادهای سیاسی نیست، بلکه شامل استقرار دموکراسی در کل جامعه، نهادها و سازمانهای آن است دموکراسی سازمانی برای تحقق ایده آل های دموکراتیک، نظیر استقلال فردی، آزادی اجتماعی، آزادی بیان و مشارکت در همه مسائلی که زندگی شهروندان را تحت تاثیر قرار می دهد، ضروری و لازم است هدف از این پژوهش، برسی مدیریت عملکرد و روابط فرد و سازمان با تاکید بر دموکراسی سازمانی در سازمان ها است تا بتواند با استفاده از اصول دموکراسی، نحوه عملکرد منابع انسانی و همچنین تاثیر این اصول بر بهره وری را مشخص کند همچنین با نگاهی به تئوری مشارکت و درگیری کارکنان و جایگاه سازمان های بین المللی کار در تنظیم روابط کار در کشورها به برسی ورابط فرد و سازمان می پردازد