چکیده فارسی: در طول تاریخ شکل گیری و تکامل روابط کار همواره یکی از مهمترین موضوعات که ذهن حاکمیت کارفرما و کارگران را به خود مشغول داشته است در واقع زوع منفی تعامل در کار یا همان تقابل در روابط کار می باشد تقابلی که می تواند در قالب کم کاری، بد کارکردن و در نهایت اعتصاب را منجر گردد اعتصاب یکی از سلاح های کارگران در مقابله با کنترل مدیریت و نماینگر وسعت ستیزه صنعتی می باشد در مقابل نیز مدیران از حربه های دیگر برای کنترل اعتراض کارگران استفاده می کنند که عبارتند از تعلیق، اخراج، بستن کارخانه و برای شناخت پدیده اعتصاب می بایست در ابتدا به ارکان حقوقی شکل دهنده آن توجه شود ارکانی که شامل قطع کار دسته جمعی بودن خاص کارگران وجود رابطه کارگران و کارفرمایی و صنفی بودن خاص کارگران به دور از منازعات سیاسی می گردد در بخش اول تحقیق به بررسی اعتصاب از دیدگاه حقوقی، مفهوم و ارکان اعتصاب و جایگاه اعتصاب در حقوق اداری ایران پرداخته شده است و در بخش دوم تحقیق با درنظر گرفتن این امر که برای اعتصابات جایگاه قانونی مشخصی وجود دارد، به بررسی فقهی امر اعتصاب و نیز آثار فقهی قطع کار می پردازیم