چکیده فارسی: دانش فقه به عنوان مرجع اصلی احکام شرعی در مقایسه با دیگر علوم دینی، در مراکز علمی شیعهاز جایگاه ویژه ای برخوردار است از لحاظ تاریخی نیز این دانش در زندگی شیعیان کاربرد وسیعی داشته وبر رفتار فردی و اجتماعی آنها تاثیر بسزایی برجای گذاشته است لذا بدیهی است که به هر مقدار احکامفقهی در حوزه فردی و اجتماعی واقع بینانه تر استخراج شود و در اختیار مکلفین قرار گیرد، زندگی آنان راپویاتر و در رسیدن به هدف مطلوب خود که تامین سعادت فرد و اجتماع است، موفق تر است به نظر می رسد برای رسیدن به چنین هدفی، محور قرار گرفتن «فطرت» در فرایند اجتهاد و استخراجاحکام فقهی حائز اهمیت است بر همین اساس، علامه طباطبایی معتقد است تمام معارف دینی از جملهمعارف عملی شریعت اسلام، مبتنی بر فطرت و سرشت آدمی است که رسیدن به سعادت مورد نظر اسلام رابرای بشر تسهیل می کند بنابراین، چنانچه در فرایند اجتهاد فقهی، احکامی تولید شود که در تناقض با فطرت و سرشت انسان باشد، چنین احکام را نمی توان به قرآن و خدا نسبت داد، هرچند چنین برداشتی مستند به ظاهر آیات قرآن و یا روایات معتبر باشد