چکیده فارسی:
تصمیمات مربوط به ازدواج و طلاق از رویدادهای کلیدی زندگی برای افراد است. و بررسی عوامل تاثیرگذار بر آن از اهمیت بسزایی برخوردار است. هدف پژوهش حاضر، بررسی نقش هوش فردی زنان برای ازدواج و پایدار ماندن آن بود. طرح پژوهش توصیفی- همبستگی بود و جامعه آماری پژوهش شامل کلیهی زنان متأهل شهر تهران در سال 1399 بودند که حداقل مدت یک سال از ازدواج آنها میگذشت. نمونه پژوهش ش
هدف: هدف از پژوهش حاضر بررسی نقش هوش هیجانی زنان تازه ازدواج کرده و پیشبینی پایداری ازدواج بود. روش پژوهش: پژوهش حاضر از نظر هدف کاربردی و از نظر شیوه پژوهش توصیفی و از نوع همبستگی است. جامعه آماری پژوهش حاضر کلیه زنان منطقه 7 تهران بود که حداکثر یک سال از ازدواج آنها گذشته است. با توجه به تعداد کل جامعه و جدول مورگان حجم نمونه 150 نفر برآورد شد و این تعداد به شیوه تصادفی ساده انتخاب شدند. ابزار پژوهش شامل پرسشنامه کوتاه هوش هیجانی شاته و همکاران (1998) و پرسشنامه بیثباتی ازدواج ادواردز و همکاران (1987) استفاده شد. دادههای جمعآوری شده از ابزار پژوهش از طریق نرم افزار SPSS-22 و به کارگیری ضریب پیرسون و تحلیل رگرسیون چندمتغیره تجزیه و تحلیل شد. یافتهها: یافتههای پژوهش نشان میدهد میان مؤلفههای هوش هیجانی و میزان بیثباتی ازدواج همبستگی منفی وجود دارد و تحلیل رگرسیون (59/0 =R2) بیانگر آن است که مؤلفههای هوش هیجانی توانایی پیشبینی میزان بیثباتی ازدواج را دارا هستند (05/0>P). نتیجهگیری: از یافتههای موجود میتوان نتیجه گرفت که هوش هیجانی و مؤلفههای تنظیم هیجان، ارزیابی و بیان هیجان و بهرهبرداری از هیجانی میتوانند میزان پایداری ازدواج را در زنان تازه ازدواج کرده پیشبینی کنند.
امل 300 زن متأهل بود که براساس جدول مورگان به روش نمونهگیری دردسترس انتخاب شدند. برای گردآوری دادهها از پرسش نامه محقق ساخنه استفاده شد. تجزیه و تحلیل داده ها در دو سطح آمار توصیفی و آمار استنباطی (شامل ضریب همبستگی ساده پیرسون و رگرسیون چندگانه) انجام شد. در مقاله حاضر، شواهد گسترده ای در مورد نقش هوش فردی در رفتار های ازدواج و طلاق با کنترل منابع ملموس مانند وضعیت درآمد و شرایط اجتماعی ارائه شده است. همچنین نتایج نشان داد که هوش افراد به صورت مستقیم بر ازدواج را بیش از اثر غیر مستقیم آن از طریق درآمد، وضعیت اجتماعی و سایر متغیرهای کنترلی تأیید می کند که هوش انسانی، به عنوان شاخص تناسب ناملموس، به طور مستقیم بر چشم اندازهای ازدواج ، نه فقط با نفوذ خود، بلکه از طریق منابع ملموس مانند وضعیت درآمد و موقعیت اجتماعی تاثیر می گذارد.
Examining the role of emotional intelligence of newly married women and predicting the marital stability
English Abstract: Aim: The purpose of this research was to examine the role of emotional intelligence in newly married women and predict marriage stability. Methods: The current research is applied in terms of purpose and descriptive and correlational research methods. The statistical population of the present study was all the women of the 7th district of Tehran who has been married for at most one year. According to the total number of the population and Morgan's table, the sample size was estimated to be 150 people, and this number was selected by a simple random method. The research tools included the short emotional intelligence questionnaire of Chathe et al. (1998) and the marital instability questionnaire of Edwards et al. (1987). The data collected from the research tool was analyzed through SPSS-22 software and using Pearson's coefficient and multivariate regression analysis. Results: The findings of the research show that there is a negative correlation between the components of emotional intelligence and the degree of marital instability, and the regression analysis (R2 = 0.59) indicates that the components of emotional intelligence can predict the degree of marital instability (P<0.05). Conclusion: According to the findings, it can be concluded that emotional intelligence and the components of emotion regulation, evaluation, expression of emotion, and exploitation of emotion can predict the stability of marriage in newly married women.