نویسندگان:
عزیزه یوسفی1 .1استادیار گروه زبان و ادبیات فارسی ، دانشکده علوم انسانی، واحد میانه، دانشگاه آزاد اسلامی، میانه، ایران
چکیده فارسی: زنان نیمی از نژاد انسانی و تعادلی حیاتی برای نیمه ی دیگر محسوب می شوند در پژوهش حاضر با روش کتابخانه ای، کم و کیف حضور زنان در عرصه ی اجتماع از خلال برگ های تاریخ و اوراق شعری شاعران بررسی شده است چرا که موضوعات ادبی و واقعیتهای اجتماعی جدای از یکدیگر نیستند یافته ها نشان میدهند که در طول تاریخ زن و مرد از تمام طبقات جامعه دوشادوش هم متناسب با قابلیت ها و توانایی های خود در پیشبرد امور جامعه کوشیدهاند هنگامی که زن ایرانی در عرصه حیات اجتماعی و اقتصادی حضور داشته، نقش فعال و سازنده ای در داخل و خارج خانواده داشته و از اقتدار و پایگاهی والا برخوردار بوده با استفاده از ظرفیتهای خود آثاری بر جای نهاده که هم جامعه را منتفع کرده و هم نام خود را زنده نگه داشته است در این میان زنان آذربایجان با حضور در عرصه های مختلف استعداد ذاتی و قابلیتهای خود را به اثبات رساندهاند زنان عارف، سخنور، عالم و شاعری از خطه ی آذربایجان ظهور کرده و آثار ارزندهای از خود به یادگار گذاشته اند آنان به مشارکت در امور جامعه پرداخته و در تاریخ از بناهایی یاد شده است که در مناطق مختلف آذربایجان به امر و به هزینه زنان ساخته شده است در آثار ادبی ایران، بهویژه در متون ادبی آذربایجان، زنان در نقش هایی با هویت اجتماعی مردانه مانند پهلوانی و پادشاهی ظاهر شدهاند آنان مشاوران، همسران و مادرانی باتدبیر، خردمند وفادارند که کمک های فکری و عملیشان عامل موفقیت مردان محسوب می شود آثار ادبی در کنار آثار تاریخی میتواند بسیاری ازا بعاد وضعیت اجتماعی زنان را روشن سازد