نویسندگان:
یحیی تنه کار1 ، سیروس پای فشرده2 ، ماشاء اله رضایی3 ، امیر رضا خدیش4 .1دانشجو پسا دکتری حقوق دانشگاه علوم و تحقیقات تهران
2دانش آموخته کارشناسی ارشد حقوق خصوصی، دانشگاه آزاد اسلامی بروجرد
3دانش آموخته کارشناسی ارشد حقوق خصوصی، دانشگاه بین الملل خلیج فارس، واحد خرمشهر
4دانشجوی دکتری حقوق خصوصی، واحد دانشگاه آزاد اسلامی آیت اله آملی
چکیده فارسی: اصل استصحاب، دارای شرایط و اصولی می باشد که گاها آن را از حیطه اصول خارج کرده و تا درجه اماره بودن ارتقاء داده است رد پای این اصل هم در مطالب اصولی فقها و هم در تحلیل های حقوقی حقوق دانان به چشم می خورد این تحقیق که به روش تحلیل و توصیفی تهیه شده و تجزیه و تحلیل اطلاعات به صورت کیفی است به این نتیجه می رسد که اصولا این اصل دارای شرایط ویژه ای است که وقتی در قوانین مدنی و آیین دادرسی مدنی و حتی در قوانین مجازات اسلامی وارد می گردد، گاها شاهد تعارضهایی می گردد که اصل استصحاب را به سمت اماره بوده میل می دهد و گاه در حد همان اصول عملیه، قابلیت ارزیابی پیدا می کند و مهمترین تعارض آن با قوانین جزایی در احکام قاعده درا پیش بینی شده در مواد 120 و 121 می باشد که قانونگذار در مواد فوق بر خلاف این معیارها، اصل استصحاب را بر قاعده درا مقدم دانسته است که این امر نیازمند بازنگری قانون مجازات اسلامی است