چکیده فارسی: تاکنون در باب عفاف و حجاب از منظرهای مختلف نگریسته شده است عمده این نوشتگان تحلیل هایی فردمحور وبرنامه محور بوده اند در این میان فقدان تحلیل های ساختارمحور و بنیادین در آسیب شناسی فرهنگ عفاف و حجاب در جامعهایران احساس می شود در این پژوهش با استفاده از نظریه نیازهای انسان و روش تحلیل سیستمی به بررسی ساختار آموزش وپرورش به عنوان یکی از مهمترین موانع ساختاری تحقق عفاف و حجاب می پردازیم ولنگاری فرهنگی، بی عفتی و بدحجابیتا حد بسیار زیادی معلول سرکوب یا تعویق در تامین نیازهای جنسی و فیزیولوژیک از راه درست آن –یعنی تشکیل خانواده است افراد معمولا در سن دوازده سالگی به بلوغ جنسی می رسند در این دوران مشغول تحصیل در آموزش و پرورشی هستندکه دوره طولانی مدت دوازده ساله از یکسو و تعلیم دانش غالبا ناپایدار و ناکارآمد با صبغه غالب علوم طبیعی از سوی دیگر،مانع تشکیل به هنگام خانواده است درست است که به تعویق انداختن تامین نیاز جنسی و شکاف میان بلوغ جنسی و اجتماعیلزوما منجر به بی عفتی و بدحجابی نمی شود، اما این ساختار نقش مهمی در از دست دادن سرمایه تقو ا ایفا می کند آمارپژوهش های پیشین مبنی بر ارتباط حدود نیمی از جوانان دبیرستانی با جنس مخالف و ارتباط جنسی ارادی حدود 30 درصداز آنها با جنس مخالف، گواه روشنی بر این مدعاست بنابراین برای ترویج و تحقق فراگیر عفاف و حجاب نیازمند تغییراتبنیادین در ساختار آموزش و پرورش هستیم کاهش سنوات تحصیل از دوازده سال به شش سال و تغییر محتوای غالب آموزشو پرورش از علوم طبیعی به علوم اجتماعی احکام، عقاید، اخلاق مهمترین و موثرترین راه برای تحقق جامعه ای عفیف ومحجوب است