نویسندگان:
احمد احدی1 ، بهنام بهاری2 .1دانشجوی کارشناسی ارشد الهیات و معارف اسلامی، گرایش فقه و مبانی حقوق، دانشگاه آزاد اسلامی واحد اردبیل
2دانشجوی دکتری فقه و مبانی حقوق اسلامی، عضو هیات علمی دانشگاه آزاد اسلامی واحد اردبیل
چکیده فارسی: است که شخص نسبت به مال معین دارد و با استناد به این حق میتواند انحاء تصرفات را در ملک خود بنماید در حقوق اسلام حق مالکیت محترم شمرده شده و طبق قاعده فقهی تسلیط شخص میتواند نسبت به ملک خود تسلط داشته و تصرفات دلخواه خود را در آن انجام دهد اما امروزه در هیچ یک از نظامهای حقوقی و از دیر باز در حقوق اسلام تصرفات بیحد و مرز مالک خصوصا در ارتباط با ملک مجاور پذیرفته نبوده و محدودیتهای برای آن در نظر گرفته شده، مبنایمحدودیتهای تصرفات مالک در حقوق اسلام قاعده فقهی لاضرر که ورود ضرر به دیگران را نفی میکند بوده و در حقوق ایران نیز ماده 132 ق م که تصرفات مالک نسبت به ملک مجاور را محدود به تصرفاتی که بطور متعارف و برای رفع حاجت و رفع ضرر میباشد؛ بیان داشته است در برخورد بین قاعده لاضرر و تسلیط برخی از فقها برخورد بین دو قاعده را از نوع تعارض دانسته و با توجه به صور تصرفات مالک نظریاتی را مطرح نمودند و برخی دیگر رابطه بین دو قاعده را از نوع حکومت دانسته و قاعده تسلیط را مقدم بر لاضرر میدانند و همچنین عدهای از حقوقدانان نیز معتقدند که بین قاعده لاضرر و تسلیطتعارضی نبوده بلکه برخورد این دو قاعده در مرحله اجراء و از نوع تزاحم میباشد در نظریه سوءاستفاده از حق، نقش اراده اساسی بوده و معیار تحقق آن تقصیر عمدی مالک میباشد ولی در قاعده لاضرر، بنظر اکثر فقها نقش اراده مطرح نبوده و صرف ورود ضرر طبق این قاعده منع گردیده است بنابراین در تفسیر معیارهای سوءاستفاده از حق در ارتباط با ماده از فقه اقتباس گردیده بایستی به معیارهای قاعده لاضرر استناد گردد