نویسندگان:
سیدمحمد روحانی1 ، محمدحسن ضیاءالدینی2 ، حسین فرهادی3 .1استادیار گروه ادیان و عرفان، دانشکده عرفان، دانشگاه ادیان و مذاهب
2دانشجوی دکتری تصوف و عرفان دانشگاه ادیان و مذاهب
3دانشجوی کارشناسی ارشد رشته فلسفه دین، دانشگاه تهران
چکیده فارسی: قرارگرفتن در فرآیند »جهانی شدن«، همانگونه که گستردگی تجارتها و ایده ها را بار می آورد، زمینه ی رشد در جنبه های فرهنگی و دینی را نیز به همراه دارد با این پدیده، ملتها در معرض کنش متقابل فرهنگها و جنبشها قرار گرفتهاند؛ از این رو، گفتوگوی ادیان و مذاهب از بایسته های جهان معاصر است سازنده بودن این تعامل در گرو هویت تشخص یافته ی هر یک از اطراف گفتوگو است عرفان اسلامی که داعیهدار پیریزی شخصیت انسانها بر اساس گوهر و جانمایهی ادیان است، از آموزه هایی برخوردار است که میتواند در گفتوگوی ادیان و مذاهب بسیار موثر باشد از جمله آموزه هایی که باید در عمیق ترین لایه های شخصیتی انسان نفوذ کند، »بلندنظری« و »بی تعلقی« است که میتواند نقشی بسیار پررنگ در گفتوگوی ادیان و مذاهب داشته باشد بلندنظری، با ارائه فضیلت عدم محدودیت و خردبینی در چشمدازها،ان سرآغاز گفتوگوی هدفمند با دیگر ادیان و فرهنگها است و در صورتی که مسیر آن از بیتعلقی نگذرد، دچار آفاتی چون تعصب، غرور و شده و بینتیجه خواهد ماند بی تعلقی، وانهادن همه ی جنبه های خویشتن گرایانه ی انسانی است که سالک میکوشد تا از پوشش آن به در آید در نوشتار پیش رو، این دو آموزه ی راهبردی عرفان اسلامی معرفی شده اند و خوانشی بر مدار نظریه ی فضائل ذهن زاگزبسکی از آنها عرضه شده است که بنابر آن، بلند نظری و بیتعلقی دو ادب عرفانی اند که فضائل فکری مهم مرتبط با اخلاق گفتوگو را در افراد نهادینه میکنند، فضائلی مثل گشودگی به حقیقت، صدق در گفتوگو،دور بودن گفتوگوکنندگان از تعصب