نویسندگان:
اشرف میکاییلی1 ، پروین کریمی2 .1عضو هیات علمی گروه الهیات دانشگاه محقق اردبیلی
2دانشجوی کارشناسی ارشد عرفان اسلامی، دانشگاه محقق اردبیلی
چکیده فارسی: وجه مشترک همه نظرها و تحلیل های مختلف به ویژه در سده اخیر در پاسخ به این سوال که آیا نگاه عرفانی اندیشمندان به انسان در اندیشه سیاسی و اجتماعی آنان تاثیر گذار است و در صورت مثبت بودن تاثیر آن چگونه است، این است که عرفان در عرصه سیاست تاثیر گذار است البته نظرهای آنان در نحوه تاثیر عرفان بر اندیشه سیاسی و اجتماعی مختلف است عرفان از مقوله عالم معناست و مربوط به بعد فطری و درونی انسان، ولی سیاست مقوله ای جدا از عرفان و مربوط به عالم ماده است امیرالمومنین ع وقتی مباحث نظری مانند توحید، ولایت انسان کامل و یا مراحل سیر و سلوک عرفان عملی را برمی شمرد، هدفی جز تعالی روح معنویت افراد مومن ندارد امام علی علیه السلام شالوده دین را، معرفت خداوند و کمال شناخت حضرت حق را تصدیق و توحید الهی می داند که موجب اخلاص انسان در تمامی مراحل زندگی است سیاست در اندیشه امام علی ع بیشتر از همه به مفهوم هدایت و رهبری نزدیک است یعنی به معنی تدبیر امور و فراهم کردن زمینه های لازم برای اصلاح مردم و به سامان آوردن آنها با هدایت آنان براساس سعادت این جهانی و آن جهانی چنان که امام علی ع سیاست درست و نیکو را مایه راستی و درستی و برپایی مردمان دانسته اند امیر مومنان سیاست را در کنار ولایت قرارداده اند، حضرت قایل به این هستند که سیاست از جنس سرپرستی و رهبری و هدایت است و هر کس را شایسته چنین جایگاهی نمی دانند و سیاست را یک امر سالم، درست و حقیقی می بینند از منظر امیرالمومنین ع سیاست انسانی تدبیر امور با مبانی اخلاقی و رفتار انسانی می باشد و همچنین سیاست باید از آفات انسانی و مدیریتی و حکومتی به دور باشد در این پژوهش سعی شده است سیاست و عرفان بر مبنای سیر حکومتی امام علی علیه السلام و ارتباط سیاست و عرفان در نهج البلاغه مورد بررسی قرارگیرد