نویسندگان:
سعید پروزن1 ، مهدی مسلمی2 ، ماهرخ خادمی3 .1کارشناس ارشد روابط بین الملل دانشگاه گیلان
2کارشناسیا رشد مطالعات منطقه ای دانشگاه علامه طباطبائی
3کارشناسی ارشد علوم سیاسی دانشگاه علامه طباطبائی
چکیده فارسی: دربررسی تاریخ تحولات سیاسی اجتماعی ایران دو مسئله ی استبداد و استعمار همیشه از موضاعات چالشبرانگیزی بوده که اندیشمندان ، روشنفکران،نظریه پردازان و رهبران این کشور را به واکنش کشانده است درکشاکش بین این دو مسئله و همچنین گروهای نامبره ی فوق مسئلهی هویت و احیای این هویت و بازگشت بههویت خود به نام های هویت ایران باستان،هویت ملی،هویت اسلامی،هویت ایرانی اسلامی،هویت قومی،قابل بحث وجدال و پیگیری بوده و وضع موجود را سنجیده و به دنبال جایگذین کردن وضع آرمانی و وضع مطلوب موردنظرشان بودند توماس اسپریگنز در کتاب فهم نظریه های سیاسی چهار مرحله را در ساختار اندیشه یک اندیشمندو نظریه پرداز مشخص می کند 1 بحران و مشاهده بی نظمی، 2 تشخیص درد و ریشه یابی مشکل، 3 نظم و خیالو بازسازی ذهنی جامعه ی ایدئال، 4 راه درمان این نوشتار سعی دارد که به این سؤال پاسخ دهد که: :امامخمینی ره به عنوان یک اندیشمند،نظریه پرداز و رهبر یکی از انقلاب های بزرگ دنیا و بنیانگذار یک نظام سیاسیاسلامی، در بحث احیاگری بحران و بی نظمی،علت بحرانو بی نظمی، آرمان و جامعه ایدئال و راه درمان را را شامل چه مؤ لفه های چه می دانستند