چکیده فارسی: یکی از علل اینکه دوگانه سنت و مدرنیته هنوز کلان مسیله ما است و اکثر مسایل ما در ذیل این مسیله تعریف می شوند،سادهانگاری مفاهیم و مسایل در حوزهی علوم انسانی است مفهوم شهر و شهروند گرچه به ظاهر ساده و روشن به نظر میرسند، وقتی در مورد آن قدری عمیق تر و جدیتر تامل کنیم به پیچیده بودن این مفاهیم پی می بریم شهر و شهروند گرچهاز یک جهت پدیده ای عینی تجربی و مکان مد و زمان مند و نهایتا اموری اجتماعی است، از جهتی دیگر یک مقوله ی انسانی فلسفی است زیرا این دو مفهوم حامل ابعاد انسان شناختی و فلسفی است در این نوشتار ابتدا مفهوم شهروند تحلیل و بررسیمی شود تا روشن شود که فلسفه چگونه و در چه زمینه هایی میتواند در تربیت یک شهروند موثر باشد و شهر چه نیازی بهفلسفه و فیلسوفان دارد سپس تاثیرات و کارکردهای فلسفه در شهر و برای شهروند بیان میگردد و در قسمت نهایی نوشتاروضعیت فلسفه در شهر و اندیشه به معنای عام کلمه در شهر کرمانشاه بررسی می شود لذا مطالب این نوشتار درواقع متشکلاز سه بخش خواهد بود که در متن مقاله به تفصیل به آن ها پرداخته میشود