نویسندگان:
ابولفضل کاربر1 ، مهدی اسدی قلعه رشیدی2 .1کارشناس ارشد سنجش و اندازه گیری در روان شناسی روانسنجی ، دانشگاه علامه طباطبایی، تهران، ایران
2کارشناس ارشد سنجش و اندازه گیری در روان شناسی روانسنجی ، دانشگاه علامه طباطبایی، تهران، ایران
چکیده فارسی: پایان یک هزاره و آغاز هزا ه ی دیگر، مقطعی است که اهمیت فرهنگی و سمبولیک دارد با این وجود ما ناگزیریم که در هزاره پیشین و تاریخ طولانی و پیچیده آن بازنگری کنیم وظیفه دشوارتر پیش روی ما این است که توجه خود را از آنچه که تاکنون رخ داده به آنچه ممکن است در آینده رخ دهد معطوف نماییم، اما آیا ما برای پرداختن به آینده به اندازه کافی آمادگی داریم؟ ! با شروع قرن 21 و هزارهء سوم، فرصت تاریخی ای پیش آمده تا جهت گیری دنیوی دیرین فرهنگ غرب نسبت به گذشته را جبران کنیم ما اکنون هشیاریم که برای رسیدن به آینده ای کارآمد، به تغییر مسیری جمعی و حرکت در راستایی نوین نیازمندیم در همین راستاست که نیاز به نواندیشی برای هزاره نوین مطرح می شود این بدان معنی نیست که تمامی یافته های ما در این باره تازه و بدیع اند؛ چرا که بعضی از آنها ریشه های کهن دارند انتقال به هزاره نوین ،هرچند از جهتی ، تنها تغییر در تقویمها محسوب می شود؛ اما قطع ا فرصتی حقیقی برای بازنگری و بازاندیشی درباره هزاره نوین را برایمان فراهم می آورد به علاوه ، مردم باید بدانند که به کجا می روند آنها به آینده فرزندانشان می اندیشند و میخواهند که امید پیشروی مداوم به سوی آینده روشن را از دست ندهند آنچه در نحوه آموزش نوین دانشگاهی در علوم انسانی ما کمتر به چشم می خورد اهمیت توجه به مسئله مهم آینده پژوهی است هر چند تنوع مطالب در حوزه های مورد مطالعه علوم انسانی بسیار گسترده است اما با به بدست آوردن یک الگوی صحیح می توان پیام ها و تناقضات پیش روی بشر را پیش بینی و تحلیل کرد و از میزان اثرپذیری بدون مطالعه قبلی و بدون آینده پژوهی، بر روح و روان انسانهای یک جامعه کاست برهمین اساس این نوشتار می کوشد اهمیت و ضرورت مطالعات آینده پژوهی در علوم انسانی را با نگاهی گذرا تحلیل نماید