نویسندگان:
ابراهیم یعقوبی زادگروی1 ، سکینه غلام پور2 ، حجت اله اسماعیل نیا3 ، علی رزاقی شانی4 .1دانشگاه فرهنگیان بابل
2دکترای زبان و ادبیات فارسی مدرس دانشگاه آزاد جویبار
3دکترای زبان و ادبیات فارسی مدرس دانشگاه فرهنگیان بابل
4کارشناس ارشد زبان و ادبیات فارسی مدرس دانشگاه فرهنگیان بابل
چکیده فارسی: در چند دهه اخیر روایت شناسی به عنوان یک علم جدید مورد استقبال محققان و فولکلورشناسان درکشورهای مختلف جهان قرار گرفته است در این میان، پژوهشگرانی کوشیده اند که با اساس قرار دادن نظریه یپراب در زمینه ی تحلیل قصه های عامیانه، طرح نویی در این زمینه در افکنند پراپ بر این باور است که تمام ساختارهای روایتی، اعم از قصه های قدیمی و رمان های امروزی را می توان با الگوهای یکسانی مورد تجزیه و تحلیل قرار داد پراپ در تجزیه و تحلیل خود سی و یک خویشکاریFunction را مطرح نمود این مقاله، باروش تحلیل محتوا کوشیده است تا براساس الگوی پراپ، شش قصه ی معروف مازندرانی را از نظر ساختار بررسینماید نتایج به دست آمده از این تجزیه تحلیل، نشان داد که بسیاری از کارکردها و واکنش های موجود در قصه های مازندرانی را می توان با روایت شناسی پراپ مطابقت داد علیرغم این موارد، نکات درخور توجهی وجود دارد که نمی توان قاطعانه تمامی قصه ها را براساس نظریه ی پراپ تجزیه و تحلیل کرد