نویسندگان:
مصطفی بهمنی1 ، محمد جوادی پور2 ، رضوان حکیمزاده3 ، کیوان صالحی4 ، سیدبهنام علویمقدم5 .1دانشجوی دکتری برنامهریزی درسی. دانشکده روانشناسی و علوم تربیتی دانشگاه تهران
2دانشیار، گروه روشها و برنامههای آموزشی، دانشکدۀ روانشناسی و علوم تربیتی، دانشگاه تهران، تهران، ایران.
3دانشیار گروه روشها و برنامههای آموزشی و درسی. دانشکده روانشناسی و علوم تربیتی دانشگاه تهران
4دانشیار، گروه روشها و برنامهریزی آموزشی و درسی، دانشکدۀ روانشناسی و علوم تربیتی، دانشگاه تهران، تهران، ایران
5دانشیار گروه زبان انگلیسی. سازمان پژوهش و برنامهریزی آموزشی
چکیده فارسی: معلمان تلاش می کنند تا استانداردهای آموزش را به کمک تکنولوژی بهبود بخشیده، الگوها و راهبردهای جدید یاددهی-یادگیری خلق کنند. یکی از این مدلها که توجه بسیاری از معلمان را به خود جلب کرده است و بهخوبی از تکنولوژی در آموزش بهره میبرد، مدل کلاس درس معکوس است. تحقیق حاضر با هدف بررسی نگرش معلمان زبان انگلیسی درباره مدل کلاس درس معکوس در مدارس ایران انجام شده است. نمونه تحقیق 72 نفر از معلمان زبان انگلیسی منطقه 9 آموزش و پرورش تهران، شرکت کننده در دوره آموزش ضمن خدمت تحت عنوان طراحی کلاس معکوس برای درس زبان انگلیسی بودند. نتایج کمی نشان داد که میانگین کلی پاسخهای معلمان (3. 85) بود که نشان از موافقت بالای معلمان درباره کاربرد این روش داشت. از نظر آماری نیز تفاوت معناداری بین نگرش معلمان با توجه به جنسیت، مدرک تحصیلی و سابقه تدریس درباره موافقت با این مدل مشاهده نشد. نتایج کیفی سه موضوع را درباره نگرش معلمان نسبت کلاس درس معکوس نمایان ساخت و معلمان را به دو گروه تقسیم نمود. گروه اول طرفدار استفاده مدل کلاس معکوس برای دانش آموزان مقاطع بالاتر به شرط فراهم کردن ابزارهای مناسب برای دانش آموزان بودند. گروه دوم با استفاده از مدل کلاس معکوس موافق نبودند، چون باعث تحمیل کار اضافه و مسئولیت بیشتر بر معلمان پرمشغله میشد و از طرفی تمرکز دانش آموزان را نیز به هم میریخت. همچنین با توجه به نتایج تحقیق پیشنهاداتی ارائه شد.
Investigating the perceptions of EFL teachers about the flipped classroom model in Iranian schools
English Abstract: Teachers everywhere are constantly working hard to invest in technological innovations to improve the educational standards and create new models and strategies of teaching and learning. One of these models that seem to rely heavily on technology is the “flipped learning” or “flipped classroom model”. The present study aimed at investigating the perceptions of EFL teachers about the flipped classroom model in the Iranian schools. Sample of the research were 72 teachers from 9 educational districts participating in an in service training course named "designing flipped classroom for English course". The quantitative results showed that the total degree of teachers' responses was (3.85) which suggested a moderate level of perceptions and there were no statistical significant differences at (α =0.05) on the total degree of perceptions between teachers due to gender, qualification and experience. On the other hand, the qualitative results revealed three major themes with regard to teachers’ perceptions and that teachers were somehow divided into two groups. The first group was in favor of using the flipped learning model but with mature students and after providing the required infrastructure. The second group was not in favor of using the flipped learning model because it might add more responsibilities and tasks to the overloaded teachers and it might distract students as well. In light of the results of the present study, the researchers offered some recommendations.