نویسندگان:

محمدجواد رنجبر¹ .

¹دکتری تخصصی روانشناسی، گروه روانشناسی، دانشگاه محقق اردبیلی، اردبیل، ایران

چکیده فارسی: طلاق، به عنوان مسأله اجتماعی، ازجمله گسیختگی های خانواده است که از ساختِ اجتماعی و عاملیتِ زوجین متأثر می شود. مقاله حاضر با تلفیق نظریه های سطح کلان (بحران ارزش ها) و خُرد (مبادله اجتماعی، همسان همسری و نیاز - انتظار)، به تحلیل علل طلاق در استان مازندران پرداخته است. روش تحقیق، کمی به صورت تحلیل محتوا بود که با استفاده از ابزار پرسش نامه معکوس انجام شد. جامعه آماری شامل 12101 پرونده طلاق در دادگستری استان مازندران بود که از میان آ نها، تعداد 980 پرونده با استفاده از فرمول کوکران به عنوان حجم نمونه انتخاب گردید. نتایج نشان داد که نرخ طلاق در استان مازندران، بازتابِ به ترتیب چهار عامل فرهنگی، اقتصادی، اجتماعی و شخصیتی است که با هم دیگر توانسته اند 11/4 درصد از واریانس طلاق در استان را تبیین کنند. نتایج پژوهش دلالت بر آن دارد که گذار جامعه از نظم سنتی به مدرن به همراه تجربه زیستی تقریباً متمایز با گذشته، عوامل ساختی و عاملیتیِ احتمال طلاق را افزایش خواهد داد.

کلمات کلیدی: خانواده ، طلاق ، همسان‌همسری ، بحران ارزش ها ، مبادله اجتماعی ، نیاز - انتظار .

Factors of Divorce in Mazandaran Province

English Abstract:  Divorce as a social problem, one of disconnection from family, has been affected by social structure and couple agency. Present paper has analyzed the causes of divorce Mazandaran province by mixed use of macro (value crisis) and micro (social exchange, homogamy amd need-expectation) theories. The used research method was qualitative, and documentary and content analysis that has been done by inverse questionnaire. 12101 divorce documents in courts of Mazandaran province have constituted the statistical population of this research which 980 document have been selected as sample size using formula Cochran. Findings showed that rate of divorce in Mazandaran province is reflected by four cultural, economic, social and personality factors that together could explain %11/4 of divorce variance in province. Results implies that society passage from traditional to modern order along with experiencing approximately distinct life with past, structure and agency factors will increase the probability of divorce.