نویسندگان:
محمدقاسم شبانی1 .1دانشجوی دکتری مشاوره، واحد اصفهان (خوراسگان)، دانشگاه آزاد اسلامی، اصفهان، ایران
چکیده فارسی: با توجه به افزایش خانوارهای سرپرست زن و مسائل و مشکلات مرتبط با این نوع خانوارها در سال های اخیر، پژوهش حاضر به فهم و روایت تجربه زیسته زنان مطلقه از سرپرست خانوار بودن می پردازد. این مطالعه به صورت کیفی و با روش پدیدارشناسی تفسیری بر روی 10 زن مطلقه سرپرست خانوار در شهر فارسان صورت گرفته است. مشارکت کنندگان حاضر با روش نمونه گیری هدفمند و گلوله برفی از میان زنان مطلقه تحت پوشش کمیته امداد انتخاب شدند. تجربه زیسته زنان سرپرست خانوار تحت سه مضمون اصلی «سرپرستی به مثابه بازتعریف مناسبات با جامعه »، «سرپرستی به مثابه تجربه احساسی ناخوشایند» و «سرپرستی به مثابه شکل دیگری از زیست اجتماعی» ویازده مضمون فرعی دسته بندی شدند. نتایج نشان داد زنان سرپرست خانوار با چالش های متعددی در زیست خانوادگی و اجتماعی خود مواجه هستند که نیازمند پروبلماتیزه کردن و توجه سیاست گذاران برای کاهش آسیب های اجتماعی دامنگیر این خانوارها و ممانعت از تبدیل شدن آن به یک «مساله اجتماعی» است.
Divorced Women and Family Supervision Experience: A Qualitative Study (Case study: divorced family-headed women of Farsan
English Abstract: Considering an increase in the number of women –headed families and the problems associated with these types of households in recent years, the present study seeks to understand and narrate the lived experience of divorced family-headed women. This research has been done by qualitative and descriptive phenomenological method on 10 divorced family-headed women in the city of Farsan. Participants were selected through a purposive sampling and snowball method from divorced women covered by Imam Khomeini Relief Foundation. The lived experience of female-headed households was classified under the three main themes of ‘supervision as redefinition of relationships with community’, ‘supervision as an unpleasant emotional experience’, and ‘Supervision as another form of social life’. The results showed that female-headed women are faced many challenges in their family and social life, requiring the policy makers to address their social problems and reduce the social imbalance of these households