چکیده فارسی:
زمینه و هدف: یکی از انحرافات اجتماعی، گرایش به الکل یا همان پدیدۀ الکلیسم است؛ اما بزرگ‌ترین مسئله‌ای که در مورد مصرف الکل وجود دارد، عادی‌سازی است. زمانی که مادر خانواده مصرف‌کنندۀ الکل باشد، فرزندان نیز به همان میزان به سمت استفاده از مشروبات الکی سوق پیدا می‌کنند. زمانی که الگوی تربیتی در خانواده تغییر می‌کند، به همان میزان نیز رفتار افراد تغییر خواهد کرد. پژوهش حاضر، بهدنبال بررسی عوامل مؤثر بر گرایش زنان و دختران شهر تهران به مصرف مشروبات الکلی است.
روش: پژوهش حاضر از لحاظ هدف، کاربردی است و در زمره مطالعات پیمایشی و همبستگی قرار می‌گیرد. بر اساس فرمول کوکران، 388 نفر از زنان 18 تا 30 ساله شهر تهران که به قسمت مشاوره کلانتری‌ها ارجاع داده شده‌اند، به‌عنوان نمونه این تحقیق انتخاب شدند. برای جمع‌آوری اطلاعات از پرسشنامۀ محققساخته استفاده شد و برای تجزیه‌وتحلیل داده‌ها، نرم‌افزار SPSS، آزمون T، F و رگرسیون لجستیک مورد استفاده قرار گرفت. سعی شده است با به‌کارگیری تکنیک‌های آماری، تأثیر متغیرهای مستقل (نظیر احساس آنومی، کنترل اجتماعی، دینداری، مصرف گروه‌های دوستان، احساس ناکامی و ابهام در مورد آینده) بر متغیر وابسته تحقیق (میزان گرایش به مصرف مشروبات الکلی) مورد سنجش قرار گیرد.
یافته‌ها: نتایج تحقیق نشان داد که تعداد 91 نفر از جامعۀ نمونه (معادل 5/23 درصد) گرایش بالایی به نوشیدن مشروبات الکلی دارند.
نتیجه‌گیری: تحلیل رگرسیونی داده‌ها حاکی از آن است که متغیرهای یادشده بالا، به شکل مستقیم بر میزان گرایش به مصرف مشروبات الکلی تأثیر داشته‌اند که از این میان متغیرهای «اعتقادات و احساس ناکامی در مورد آینده» بیشترین تأثیر و متغیر «احساس آنومی» کمترین اثرگذاری را بر میزان گرایش زنان به مشروبات الکلی داشته است.
Investigating the Causes of the Tendency of Women and Girls in Tehran toward Consuming Alcoholic Beverages
English Abstract: Background and aim: one of the social deviations is the tendency to alcohol or the phenomenon of alcoholism; But the biggest issue with alcohol consumption is normalization. When the mother of the family is an alcoholic, the children are also inclined towards the use of alcoholic beverages. When the educational pattern in the family changes, people's behavior will change to the same extent. The present study seeks to investigate the factors affecting the tendency of women and girls in Tehran to consume alcoholic beverages. Method: The current research is practical in terms of its purpose and is conducted via a survey and correlational studies. Based on Cochran's formula, 388 women aged 18 to 30 in Tehran, who were referred to the counseling section of police stations, were selected as the sample of this research. A researcher-made questionnaire was used to collect information, and SPSS software, T, F test and logistic regression were used to analyze the data. It has been tried to measure the effect of independent variables (such as feeling of anomie, social control, religiosity, consumption of friend groups, feeling of failure and uncertainty about the future) on the dependent variable of the research (the degree of tendency to consume alcoholic beverages) by using statistical techniques. Results: The research results showed that 91 people from the sample community (equivalent to 23.5%) have a high tendency to drink alcoholic beverages. Conclusion: The regression analysis of the data indicates that the variables mentioned above have a direct effect on the tendency to consume alcoholic beverages, among which the variables "beliefs and feeling of failure about the future" have the most influence and the variable "feeling of anomie" has the least influence on women's tendency to alcohol.