چکیده فارسی: زمینه و هدف: پژوهش حاضر با هدف مقایسه میزان اثر بخشی دو روش قصهگویی از طریق تصویرسازی و پانتومیم بر ناگویی هیجانی دانشآموزان دارای مشکلات شنوایی شکل گرفت. روش پژوهش: تحقیق از نوع کاربردی و طرح پژوهش نیمه آزمایشی و به صورت پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل است. جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه دانش آموزان دختر ناشنوا 14-7ساله منطقه 20 شهر تهران که در سال 1401-1400 مشغول به تحصیل بودند. نمونه مورد نظر با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس و هدفمند انتخاب شد. از میان دانش آموزان 14-7 ساله به صورت در دسترس و هدفمند، تعداد 24 نفر انتخاب شدند و به صورت تصادفی در سه گروه (8 نفر در گروه تحت آموزش قصه گویی از طریق تصویرسازی ذهنی، 8 نفر در گروه تحت آموزش با پانتومیم و 8 نفر در گروه کنترل) جایگزین شدند. در این پژوهش از مقیاس ناگویی هیجانی تورنتو (بگبی، پارکر و تیلور، 1994)استفاده شد. یافتهها: درپژوهش فوق ملاحظه میشود میانگین و انحراف استاندارد متغیرها در مرحله پیشآزمون و پسآزمون در گروههای آزمایش و کنترل گزارش شده است. و چنانچه مشاهده میشود ناگویی هیجانی در پسآزمون گروههای آزمایشی کاهش یافته است. نتیجهگیری: نتایج نشان داد تفاوت بین گروههای آزمایشی قصهگویی از طریق تصویرسازی و پانتومیم در دشواری در شناسایی احساسات معنادار نمیباشد. بدین معنا که هر دو روش در دشواری در شناسایی احساسات به یک اندازه موثر بوده اند. اما بین گروههای آزمایشی با گروه کنترل تفاوت معنادار وجود داشت که نشان میدهد قصه گویی از طریق هر دو روش تصویر سازی و پانتومیم بر دشواری در شناسایی احساسات موثر و اثر بخش بوده است و منجر به کاهش آن گردیده استزمینه و هدف: پژوهش حاضر با هدف مقایسه میزان اثر بخشی دو روش قصهگویی از طریق تصویرسازی و پانتومیم بر ناگویی هیجانی دانشآموزان دارای مشکلات شنوایی شکل گرفت. روش پژوهش: تحقیق از نوع کاربردی و طرح پژوهش نیمه آزمایشی و به صورت پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل است. جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه دانش آموزان دختر ناشنوا 14-7ساله منطقه 20 شهر تهران که در سال 1401-1400 مشغول به تحصیل بودند. نمونه مورد نظر با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس و هدفمند انتخاب شد. از میان دانش آموزان 14-7 ساله به صورت در دسترس و هدفمند، تعداد 24 نفر انتخاب شدند و به صورت تصادفی در سه گروه (8 نفر در گروه تحت آموزش قصه گویی از طریق تصویرسازی ذهنی، 8 نفر در گروه تحت آموزش با پانتومیم و 8 نفر در گروه کنترل) جایگزین شدند. در این پژوهش از مقیاس ناگویی هیجانی تورنتو (بگبی، پارکر و تیلور، 1994)استفاده شد. یافتهها: درپژوهش فوق ملاحظه میشود میانگین و انحراف استاندارد متغیرها در مرحله پیشآزمون و پسآزمون در گروههای آزمایش و کنترل گزارش شده است. و چنانچه مشاهده میشود ناگویی هیجانی در پسآزمون گروههای آزمایشی کاهش یافته است. نتیجهگیری: نتایج نشان داد تفاوت بین گروههای آزمایشی قصهگویی از طریق تصویرسازی و پانتومیم در دشواری در شناسایی احساسات معنادار نمیباشد. بدین معنا که هر دو روش در دشواری در شناسایی احساسات به یک اندازه موثر بوده اند. اما بین گروههای آزمایشی با گروه کنترل تفاوت معنادار وجود داشت که نشان میدهد قصه گویی از طریق هر دو روش تصویر سازی و پانتومیم بر دشواری در شناسایی احساسات موثر و اثر بخش بوده است و منجر به کاهش آن گردیده است.
Comparison of the effectiveness of two storytelling methods through visualization and pantomime on emotional dyslexia of children with hearing problems
English Abstract: Background and Aim: The present study was conducted with the aim of comparing the effectiveness of two storytelling methods through visualization and pantomime on the emotional dyslexia of students with hearing problems. Methods: The research is of an applied type and an experimental research design and in the form of a pre-test-post-test with a control group. The statistical population of this research includes all deaf female students aged 7-14 years old in District 20 of Tehran who were studying in 1400-1401. The sample used was selected based on the opinion and purpose of the sampling method. 24 students from 14 to 7 years old were selected in an accessible and targeted manner and randomly divided into three groups (8 people in the group of storytelling training through mental imagery, 8 people in the group under training with pantomime and 8 people in the control group) were replaced. In this research, the analysis of emotional dyslexia of Toronto (Bagby, Parker and Taylor, 1994) was used. Results: In the research, it is reported that the deviation of the standards in the pre-test and post-test stages is reported in the experimental and control groups. And you can see that emotional ataxia has decreased in the post-test of the experimental groups. It means that both methods in identification were about the same size. But there was a significant difference between the experimental groups and the control group, which shows that the narration through both methods and pantomime over visualization has been effective in diagnosing the treatment and has become a reduction. Conclusion: The results showed that the difference between the experimental groups of storytelling through illustration and pantomime is not significant in the difficulty in identifying emotions. This means that both methods have been equally effective in the difficulty of identifying emotions. But there was a significant difference between the experimental groups and the control group, which shows that storytelling through both visualization and pantomime methods has been effective and effective on the difficulty in identifying emotions and has led to its reduction.
Keywords: storytelling , hearing problems , imagery , pantomime , emotional dyslexia .