نویسندگان:
محمد علی آذربایجانی1 .1دانشیار و عضو هیئت علمی گروه تربیت بدنی دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران مرکزی، ایران
چکیده فارسی: هدف اصلی تحقیق بررسی رابطۀ استفاده از فناوری‌های جدید اطلاعاتی و ارتباطاتی (ماهواره و اینترنت) با دوستی با جنس مخالف در میان دانشآموزان دبیرستانی شهر فریدون‌کنار است. پژوهش حاضر به صورت پیمایشی و با بهره‌گیری از پرسشنامه خوداجرای محقق‌ساخته با تکیه بر نظریۀ جهانی‌شدن گیدنز انجام شده است. جامعۀ آماری این تحقیق همۀ 1271 دانش‌آموز دبیرستان‌های شهر فریدون‌کنار است، که از میان آنها، براساس فرمول کوکران و به شیوه نمونهگیری خوشهای چند مرحلهای سیصد نفر به عنوان نمونه انتخاب شدند. نتایج تحقیق نشان داد که با افزایش نوع و میزان استفاده از فناوری‌های نوین اطلاعاتی و ارتباطی، دوستی با جنس مخالف در میان دانشآموزان افزایش می‌یابد. نوع استفاده از این فناوریها نیز بر دوستی با جنس مخالف مؤثر است. استفاده از ماهواره و اینترنت برای سرگرمی با دوستی با جنس مخالف رابطه معنادار دارد. اما استفاده آموزشی و اطلاعاتی از این فناوریها رابطه معناداری با دوستی با جنس مخالف را نشان نداد. همچنین نوع و میزان استفاده از فناوری‌های جدید اطلاعاتی و ارتباطی حدود 36 درصد از تغییرات متغیر وابسته را تبیین میکنند.
The relationship between new ICTs and friendship with opposite sex in school students and providing educationally declining guidelines
English Abstract: The main aim of this research is investigating the relationship between new ICTs (internet and satellite) and relationships with opposite sex in high school students in Freydonkenar. The methodology used was a survey using researchers- made questionnaire based on globalization theory of Giddens. The population was all the high school students (N=1271) in Freydonkenar who were later, through Kukran formula and stratified sampling, reduced to 300 (n=300). The findings showed that the above mentioned ICTs have increased relationship between opposite sexes; the kinds of ICTs are also important in these relationships. Using internet and satellite for recreation has a meaningful relationship with opposite sex. Moreover, the type and volume of using these ICTs determines 36% of the changes in the dependent variable.