نویسندگان:
نجف زارع1 ، امین ملازهی2 ، حسین دامنی3 ، فائزه کلکلی4 .1دانشگاه علوم پزشکی شیراز
2دکترای تخصصی برنامه ریزی درسی، گروه علوم تربیتی، دانشکده روانشناسی و علوم تربیتی، دانشگاه فرهنگیان، زاهدان، ایران
3دکترای تخصصی مدیریت آموزشی ، گروه علوم تربیتی ، دانشکده علوم و روانشناسی
4دانشجوی کارشناسی آموزش ابتدایی، واحدرسالت ایرانشهر ، دانشگاه فرهنگیان، سیستان وبلوچستان، ایران
چکیده فارسی: انسان همواره تحت تاثیر رنگ های محیط خود بوده است این پدیده همواره علاقه و کنجکاوی بشر رابرانگیخته است هنرمندان با قدرت رنگ ها مهر ،خشم ترس میل ها و عواطف خود رانشان داده اند در عصرحاضر از جذابیت های دیداری رنگ ها بسیار سخن گفته اند؛ ون هولز شوهه بر این عقیده است که یک شیءچشمگیر به طور مستقیم توجه ما را جلب نمی کند، بلکه در قسمت خودآگاه ما تصمیم گیری میشود کهآیا لازم است خودآگاه به یک شیء خاص توجه کند؟ اگر لازم است کی؟ آن دسته از ترکیبات که عمومابیشتر مورد علاقه اند و قدرت جلب توجه را دارند در واقع توانسته اند برای مدت زمان بیشتری نگاه فرد رابه خود معطوف دارند تعداد زیادی از روان شناسان مخصوصا آنهایی که تحت تاثیر سنت فرویدی قرارگرفته اند، معتقدند که اولین روابط کودک برای روابط بعدی امر با دیگران الگو قرار می گیرد روان شناساناهمیت رشد عاطفی سالم و خلاقیت را یادآوری کرده اند که تمام این مسائل نشات گرفته از یادگیری درکودکی است که مسائل عاطفی ، شناختی وحتی تاثیر رنگها در اوان کودکی میتواند دیدگاه کودک را تغییردهد دراین تحقیق که به صورت مطالعه کتابخانه ای و تحلیلی صورت گرفته است به این نتیجه می رسیمکه رنگ ها به میزان قابل توجهی بریادگیری و خلاقیت کودکان تاثیر دارد