نویسندگان:
علیرضا صمدی دارافشانی1 ، حسن اسماعیلی طاهری2 ، سمیه نصیری3 .1مدرس دانشگاه پیام نور
2کارشناس ارشد ادبیات کودک و نوجوان
3کارشناس ارشد روانشناسی تربیتی
چکیده فارسی: رشته ادبیات کودک و نوجوان به عنوان یک دانش بینارشته ای ماهیتا به گونه ای است که وارد مرزهای بسیاری از رشته ها می شود و با استفاده از مبانی و یافته های پژوهشی آنها به عنوان ماده اولیه تولید محتوا، سود می برد یکی از مهمترین این رشته ها رشته روانشناسی بهویژه شاخه روانشناسی تربیتی شناختی است که آمیختگی بسیاری با ادبیات کودک و نوجوان دارد چرا که برخلاف ادبیات بزرگسال که بخش عمده تولید اثر در آن بر ذوق و تجربه و دانش نویسنده استوار است در ادبیات کودک چون مخاطب در چهار قلمرو عاطفه، تخیل، اندیشه و زبان با محدودیت های بسیاری روبروست علاوه بر موارد پیشگفته، آشنایی نویسنده با مبانی و یافته های پژوهشی روانشناسی شناختی ضروری می نماید این پژوهش که با رویکرد کیفی و به روش توصیفی تفسیری انجام پذیرفته است؛ سعی نموده به این سوال پاسخ دهد که تولیدکنندگان محتوا برای کودکان چگونه می توانند از یافته ها و مبانی روانشناسی تربیتی شناختی در تولدی اثر5 متناسب با توانایی های شناختی کودکان استفاده کنند و از این طریق به نوعی رابطه بین این دو رشته دانشگاهی نیز روشن شده است نتایج این پژوهش نشان می دهد اگر تولید کنندگان محتوا با برخی از مفاهیم روان شناسی شناختی مانند ادراک و توجه، ساختار و الگوهای حافظه، فرایندهای رمزگذاری، فرایند بازیافت، فرایندهای یادگیی5ر خواندن و خواندن برای یادگیری آشنا باشد و آنها را در تولید اثر به کار گیرند؛ اثر تولید شده با توانایی های شناختی گروه سنی هدف تناسب بیشتر و نهایتا تاثیرگذاری عمیقتری خواهد داشت تولیدکنندگان محتوا برای کودکان، کارشناسان و مربیان کودک و منتقدین و ویراستاران کتاب کودک می توانند از نتایج این پژوهش استفاده کنند