نویسندگان:

عباس ذبیح زاده باغلویی¹ ، محمدرضا عبدی² ، محمدعلی رحمانی³ .

¹شهید بهشتی

²دانشگاه شهید بهشتی

³گروه مشاوره و روانشناسی، واحد تنکابن، دانشگاه آزاد اسلامی، تنکابن، ایران

چکیده فارسی: دست دادن فرزند، واقعه‌ای دردناک برای هر پدر و مادری محسوب می‌شود. زمانی که یک عاملیت انسانی در مرگ فرزند دخیل باشد تجربه‌ی سوگ برای والدین به-مراتب پیچیده‌تر خواهد بود. پژوهش حاضر با هدف مفهوم‌پردازی سوگ پیچیده در والدینی که فرزندشان را بر اثر قتل عمد از دست داده‌اند به روش کیفی و با رویکرد پدیدارشناسی انجام شده است. جامعه آماری شامل کلیه زنان و مردانی هستند که فرزندشان را بر اثر قتل عمد از دست داده‌اند. نمونه‌ها از طریق نمونه-گیری هدفمند در محاکم قضایی استان گیلان انتخاب شدند. به منظور تعیین حجم نمونه‌ها از معیار اشباع داده‌ها و به منظور تجزیه و تحلیل داده‌ها از روش کلایزی استفاده شده است. با توجه به نتایج بدست آمده از تحلیل کیفی مصاحبه‌ها مجموعاً سه مضمون اصلی (شامل بستر درون‌فردی، بستر بین‌فردی و بستر ناشناخته) و 45 مضمون فرعی شناسایی شد. والدین سوگوار قتل در طول ایام سوگواری علاوه بر چالشهایی که در بستر درون‌فردی و بین‌فردی سوگ قتل تجربه می‌کنند با یک‌سری چالش‌های ناآشنا در بستر ناشناخته‌ی سوگ قتل مواجه هستند که سبب ایجاد اختلال در پردازش سالم هیجانات مرتبط با سوگ گردیده و آنها را در انجام تکالیف مرتبط با سوگواری دچار مشکلات عدیده‌ای می‌کند

کلمات کلیدی: تجربه زیسته ، سوگ ، قتل عمد ، سوگ پیچیده ، والدین داغدار .

A phenomenological study of the lived experiences of complicated grief in parents who have lost a child to homicide

English Abstract: The loss of a child is a devastating event for any parent. However, when a human agency is involved in the child's death, the grieving experience for parents becomes even more complex. This study aims to conceptualize complicated grief in parents who have lost their children to homicide. This study employed a qualitative research methodology with a phenomenological approach. The target population of the study consisted of all women and men who had lost their children to homicide. Participants were selected through purposive sampling from courthouses and criminal courts in Gilan Province, Iran. Data saturation criteria were used to determine the sample size, and the Colaizzi's Seven-Step Method was used to analyze the data. The qualitative analysis of the interviews revealed three main themes (intrapersonal context, interpersonal context, and unknown context) and 45 subthemes. In addition to the challenges they experience in the intrapersonal and interpersonal contexts of homicide bereavement, bereaved parents also face a series of unfamiliar challenges in the unknown context of homicide bereavement. These unfamiliar challenges disrupt the healthy processing of grief-related emotions and make it difficult for them to fulfill their grief-related tasks.