چکیده فارسی: هدف این مقاله ارائة تبیینی از محدودیت فلسفة تربیت در جمهوری اسلامی ایران در رویارویی با مسئلة ربط است. نخست از طریق تحلیل فلسفة وجودی سند تحول بنیادین و قرار گرفتن درون یک موقعیت مسئلهدار، مسئلة ربط و محدودیت الگوهای نظری برای هدایت عمل عاملان تربیت برجسته میشود؛ سپس از دیدگاههای عملی برای صورتبندی دوباره و روشن کردن ابعاد نااندیشیدة این مسئله کمک میگیرد تا نشان دهد یکی از گونههای ممکن و مغفول ناسازگاری در کمین سند است. یافتهها نشان میدهد ایجاد «تحول بنیادین در نظام تعلیم و تربیت» مستلزم تحول نگرش ما به تکالیف و مأموریتهای فلسفة تربیت در جمهوری اسلامی ایران است. در نتیجهگیری به خلأهای ناشی از نبودن رویکرد عملی برای غلبه بر مسئلة ربط و ایجاد «تحول بنیادین در نظام تعلیم و تربیت» اشاره، و بر ضرورت در پیش گرفتن رویکرد عملی با نظر به محدودیت و نابسندگی رویکرد نظری کنونی تأکید میشود.